دلنوشته ها
حدیث داغ جدایی نمیتوان گفتن
که هر که می شنود ، شعله وار می سوزد...
تا زمانی که به زیارت عتبات مشرف نشده بودم، از هر کربلایی که میخواستم آن زمین مقدس و آن حال و هوا را برایم توصیف کند، تنها مرا به لبخندی مهمان میکرد و دیگر هیچ و امروز که از این سفر پربهجت بازگشتهام، سائلین را تنها به لبخندی میهمان کرده ام و دیگر هیچ.
آری، کربلا را باید چشید، عتبات را باید حس کرد، حرم امیرالمؤمنین را باید بوئید. هوای غربت سامرا را باید تنفس کرد، عظمت مضجع شریف کاظمین را فقط باید به نظاره نشست و هرگونه سخن از سفر عتبات بیهوده است.
مگر میشود از معنویت بین الحرمین سخن گفت؟ مگر سوز کفالعباس توصیفی است.؟ مگر حزن قتلگاه به بیان میآید.؟ مگر کلمات قادرند بهشت نجف را به تصویر بکشند.؟ کدام لغات حق مظلومیت خیمهگاه اباعبدا... را ادامی نماید؟
با کدام واژه باید تل زینبه را توصیف نمود و معنویت خیمه گاه را بیان کرد.
چگونه می توان از مظلومیت طفلان مسلم گفت و از رشادت مسلم و مختار سخن راند.
پس سکوت می کنم و چشم می دوزم به گذر ثانیه ها تا مرا دوباره کربلایی کند...
Design By : Pichak |